...


انگار دارم مثل پاییز زرد می شم
انگار همه ی شورم داره می ریزه
...
چرا به من استراحت نمیدی؟
چرا نمیزاری یه مدت بخوابم و دوباره جوونه بزنم؟

10 نظرات:

mahtab گفت...

از این زودتر نمیشد بیام
داشتم به وبلاگم ور میرفتم
به وبلاگ نداشته
:D
یهو الرت داد

کی نم ذاره آقی جونم؟

Elham گفت...

***


هنگامه خواب نیست ، فرصتی برای استراحت نمانده ، باغ بیداری ات را منتظر است . بیدار باش و نخواب ، باغ بی عشق تو ، بی شور تو ، بی نگاه تو پاییز می شود . پلک هایت را ساده بر هم مگذار ، باغ بیداری ات را منتظر است .


***
Elham
***

mahtab گفت...

فاطمه فکر میکنم الهام یه جنبش مثل خود خودته
مثل توام کلی خوب مینویسه

فاطمه گفت...

مهتاب
زندگی نمی ذاره
حسودیت میشه الهام اینقد خوفه آقیه گلم؟

****

الهام
من بیدارم...ولی به کمک چوب کبریت!
فکر نکنم سودی داشته باشه.

mahtab گفت...

آره میدونی که من حسودم

تازه کپی برابر اصل توام حرف میزنه
بعد هر جمله میخنده

مثل نوه خوش اخلاق خودم که به آقیش رفته ولا غیر

فاطمه گفت...

نازی...!
آخه می دونی ما همشهری از آب در اومدیم

mahtab گفت...

نه بابا!

پس برو حالشو ببر
من که باهاش حرف میزدم همش یاد تو بودم
به خودشم گفتم تو عین فاطمه حرف میزنی
حالا ایشالا وقتی اومد تهران تورم خبر میکنیم

نوه حالشو ببر چقد آقی میاد می پرستان
بزن برو بلاگ بعدی
;-)

B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

نان پاره ز من بستان...جان پاره نخواهد شد
وان را که منم ماوا...آواره نخواهد شد
وان را که منم خرقه...عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره...بیچاره نخواهد شد

فاطمه گفت...

آقا جون خان
آخه توام می پرستی دیگه...پس هی باید بیای
اما واسه پست جدید نمیدونم کی عشقم میکشه.
****
بنفشه خانوم
نن جون خانوما
خانوم خانوما
سرفراز کردین نوه رو.

mahtab گفت...

بالاخره منم وبلاگ دار شدم!!!
ولی منو لینک نکن این بقل
البته اون که کار الهامه
بهش گفتم
بیشتر از 3-4 نفر گنجایش نداره که اونم تکمیله

ارسال یک نظر