گنجشک کوچولو

روزی روزگاری گنجشک کوچیکی تو این دنیای بزرگ زندگی می کرد. این خانوم گنجشکه دیگه از گنجشک بودنش خسته شده بود، دلش می خواس قوی باشه و از هیچی نترسه.
یه روز که روی یه درخت بلند نشسته بود و داشت غصه می خورد، یه نسیم ملایمی وزید و موهای گنجشک کوچولوی ما رو پر از هوا کرد؛ مستی قشنگی بهش دست دادو گفت: کاش من باد بودم.
فرشته ی مهربون که همیشه مواظب گنجشک کوچولو بود آرزوی گنجشک کوچولو رو برآورده کرد و اونو به باد تبدیل کرد.
شروع کرد به وزیدن.
وووووو.....وووووو.....
آهای....گنجشکا....نمیدونین چه لذتی داره باد بودن
....
گنجیشک کوچولوی ما به اینور و اونور سر زد .
به خورشید خانوم سلام کرد.
ابرا ی تنبلو از جاشون تکون داد...

اما همین که ابرا رو تکون داد یه صدایی اومد:
غورومپ....
ابرا خوردن به همو گریشون در اومد.

گنجشک کوچولو از این صدا و گریه ی ابرا دلش فرو ریخت...ترسید...می خواس با سرعت فرار کنه و از ابرا دور شه که خورد به یه خونه...سقف خونه دورش چرخید و رفت رو هوا...صدای جیغ و گریه ی بچه ها در اومد ...
نه نه...من نمی خوام باد باشم


بقیه ی قصه رو خواننده باید حدس بزنه
چون من اگه بخوام تا ته اشو بگم که از پا در میام

9 نظرات:

B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

:))
اوکی حق با توئه

سپیده گفت...

من می دونم چی میشه:)))
آخرش همون گنجشک می مونه و به زندگی بی دردسر خودش ادامه میده
مث ما که راحت می خوریم و می خوابیم
شهر در امن و امان است
راحت بخوابین دوستان:d

فاطمه گفت...

آفرین سپیده!
جایزه مال تو شد.
کمک هزینه ی سفر به شهر کنجشک کوچولو...برو حالشو ببر!

سپیده گفت...

فاطمه جونم دلم خیلی گرفته!
اس ام اسم قطه:(
من از طرحریزی سر در نمیارم
ـخراش خیلی ناجور به ما درس داده........
ای خداااااااااا
من ره ره رو می خوام:((((

فاطمه گفت...

منم خیلی دلم واست تنگه...!!
دیشب تیری تو تاریکی زدمو بهت اس ام اس زدم که ای آقا، ما دلمون ده ده رو میخواد، دس از سر کچل امون بردار.اما کسی به حرفم گوش نداد:)
اما جالبی اش اینه که اس ام اسای منم داره واسشون مشکل پیش میاد و یکی درمیون میرسن.
منم هیچی از طرحریزی حالیم نی!
اصلا اعصابم خرابه...نه واسه طرحریزی! واسه همه چی...!
هی میخوام بهت زنگ نزنم بذارم تو یکم درس بخونی، می ترسم نتونم!!
عاشقتم...

ناشناس گفت...

این جور مواقع می گن که به قول شاعر
"گریه نکن عزیزم
سفید آبات پاک میشه
چشم ای زیبای تو نمناک میشه"

نمی دونم والا...به قول داداش محسن...بوووم بووووم:))))

سپیده گفت...

:*
فاطمه جونم،امتحانا شرو بشه همه چی حله
نگران نباش
برادران همه رو تفتیش می کنن
ما که خوب دور زدن فیلترینگ رو بلدیم
اینترنت جان برا چیه؟پس؟
دیشب آرزو کردم به همه آرزوهای بزرگت برسی
چون بزرگ ا که براورده شه...کوچیکاشو هم می تونی باهاشون کنتر بیای

بووم بوووم

فاطمه گفت...

باهات حرف دارم سپید!!
:*
نمیدونم چرا یکم که باهات حرف نمی زنم خنگ میشم.
:D

پیمان بهمنی گفت...

:)) :)) :))
جالب بود

ارسال یک نظر